میخواستم بنویسم ترسیدم رضا ناراحت شه

نه اشتباه نکن من منظورم اون خجسته که رضا میگه نیست
من منظورم از خجسته با این معانی است: با سعادت-سعادتمند-نیکبخت

آهاااااااا
پس منظورت این بوده
من فکر کردم خجسته همسایه زاده رو میگی

من به هیچ عنوان قصدم این نبود که مدیر رو ناراحت کنم

منم همینطور این مدیر به این خوبی (#الکی مثلا نمیخوام بدونه من بلاکش کردم )

اصن من میخوام بدونم تو هدفت از اون گل زنبق بنفش چیه ؟؟

من؟ هیچ هدفی نداشتم میدونم یه گل زیبایی هست معمولا تو مجالش شادی می برن همین

منظورت از مجالس شادی چیه؟؟؟ نکنه میخوای بگی رضا با این گلها رفته خواستگاری؟؟؟

نمیدونم این هم میتونه یکی از احتمالات باشه

دیگه حرفی با شما دو نفر ندارم

رضا چرا با من حرفی نداری، خب در نبود تو گفتم بهش تذکر بدم

محمد

مگه من گفتم تو با گل زنبق بنفش بری خواستگاری

محمد مشت تو چشمت

باشه رضا حرفی با من نزن، این گل های زنبق بنفش خودش با آدم حرف ها میزنه

داغون

بخصوص اون گل زنبق بالایی عه داره میگه که تو یه سبد گل بغل گل های لیلیوم سفید گذاشته شده برده شده خواستگاری

اینم قیافه رضا دم در خونه دختره جلوی آیفون تصویری:

من نمیدونم چرا این گلِ فقط با شما حرف میزنه، فک کنم طرف صحبتش با مجرداست با متأهلا کاری نداره

خب از بس رضا همش خریده برده گله دلش خیلی پر بود برا من تعریف کرد

خب یه قسمتی رو هم واسه من تعریف می کرد

احتمالا تو برای خانومت گل زنبق نخریدی
با تو همون گلایول های سفید حرف بزنن خیلی عه